گروه دین مشرق - محسن بن علی(ع) پنجمین فرزند حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) که قبل از تولد، در شش ماهگی، هنگام هجوم طرفداران خلافت خلیفه اول به خانه حضرت علی(ع) برای بیعت گرفتن از او، سقط شده و به شهادت رسید. تاریخ شهادت وی دقیق مشخص نیست ولی بنابر گزارشهای تاریخی با فاصله چهل روز یا بیشتر بعد از رحلت پیامبر(ص) اتفاق افتادهاست.
محسن علیه السلام در شکم مادر با ضربات مهاجمین مجروح گردید و به خون خود آغشته شد... و این گونه با تنی آزرده و مجروح وارد صحرای محشر خواهد شد.
دو مادر بزرگ او- یعنی مادر علی و فاطمه علیهماالسلام- و دو عمه او با کمک اسماء او را می آورند و فاطمه علیها السلام نیز همراه آنان است.
آنان فریاد می زنند، و بر سر و صورت زنان گریه می کنند. جبرئیل نیز به نیابت از جنین بی زبان لب به سخن می گشاید و دادخواهی می نماید.
پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در این محکمه حضور می یابد و محسن علیه السلام را که یادگار اوست بر سر دست می گیرد و شخصاً برای دادخواهی بپا می خیزد. و اینچنین عظمت مظلوم سقیفه بر همگان معلوم می گردد.
«یأتی محسن مخضّباً محمولاً، تحمله خدیجة بنت خویلد و فاطمة بنت أسد أمّ أمیرالمؤمنین علیه السلام- و هما جدّتاه- و أمّ هانی و جمّانة- عمّتاه ابنتا أبی طالب علیه السلام- و أسماء بنت عمیس الخثعمیة صارخات، أیدیهنَّ علی خدودهنَّ و نواصیهنَّ منتشرة و الملائکة تسترهنَّ بأجنحتهنَّ، و فاطمة أُمّه تبکی و تصیح و تقول: «هذا یومکم الذی کنتم توعدون»، و جبرائیل یصیح- یعنی محسناً- و یقول: «إنّی مظلوم فانتصر».
فیأخذ رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله محسناً علی یدیه رافعاً له إلی السماء و هو یقول: «إلهی و سیّدی، صبرنا فی الدنیا احتساباً، و هذا الیوم الذی تجد کل نفس ما عملت من سوء، تودّ لو أنّ بینها و بینه أمداً بعیداً».
روز قیامت حضرت محسن علیه السلام می آید در حالی که او را حمل می کند حضرت خدیجه و فاطمه بنت اسد که دو جده او هستند و ام هانی و جمانه دو دختر حضرت ابوطالب علیه السلام که دو عمه ی او هستند و اسماء بنت عمیس، و در همان حال فریاد می زنند و دستها را بر صورت گذارده اند و موها پریشان کرده اند و ملائکه ایشان را با بالهایشان می پوشانند.
در همین حال مادرش فاطمه علیها السلام گریه می کند و فریاد می زند و می گوید: «امروز همان روزی است که وعده داده شدید».
جبرئیل علیه السلام هم از طرف حضرت محسن علیه السلام فریاد می زند و می گوید: «من مظلوم هستم، خدایا به فریاد رس». پیامبر صلی اللَّه علیه و آله محسن علیه السلام را روی دست می گیرد و او را به آسمان بلند می کند و می گوید: الهی و سیدی، در دنیا بخاطر تو صبر کردیم، و امروز وقت آن است که هر نفسی آنچه بدی کرده آرزو کند که بین او و آنها فاصله زیادی باشد.
(نوائب الدهور، ج 3، ص 192.)
دو مادر بزرگ او- یعنی مادر علی و فاطمه علیهماالسلام- و دو عمه او با کمک اسماء او را می آورند و فاطمه علیها السلام نیز همراه آنان است.
آنان فریاد می زنند، و بر سر و صورت زنان گریه می کنند. جبرئیل نیز به نیابت از جنین بی زبان لب به سخن می گشاید و دادخواهی می نماید.
پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در این محکمه حضور می یابد و محسن علیه السلام را که یادگار اوست بر سر دست می گیرد و شخصاً برای دادخواهی بپا می خیزد. و اینچنین عظمت مظلوم سقیفه بر همگان معلوم می گردد.
«یأتی محسن مخضّباً محمولاً، تحمله خدیجة بنت خویلد و فاطمة بنت أسد أمّ أمیرالمؤمنین علیه السلام- و هما جدّتاه- و أمّ هانی و جمّانة- عمّتاه ابنتا أبی طالب علیه السلام- و أسماء بنت عمیس الخثعمیة صارخات، أیدیهنَّ علی خدودهنَّ و نواصیهنَّ منتشرة و الملائکة تسترهنَّ بأجنحتهنَّ، و فاطمة أُمّه تبکی و تصیح و تقول: «هذا یومکم الذی کنتم توعدون»، و جبرائیل یصیح- یعنی محسناً- و یقول: «إنّی مظلوم فانتصر».
فیأخذ رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله محسناً علی یدیه رافعاً له إلی السماء و هو یقول: «إلهی و سیّدی، صبرنا فی الدنیا احتساباً، و هذا الیوم الذی تجد کل نفس ما عملت من سوء، تودّ لو أنّ بینها و بینه أمداً بعیداً».
روز قیامت حضرت محسن علیه السلام می آید در حالی که او را حمل می کند حضرت خدیجه و فاطمه بنت اسد که دو جده او هستند و ام هانی و جمانه دو دختر حضرت ابوطالب علیه السلام که دو عمه ی او هستند و اسماء بنت عمیس، و در همان حال فریاد می زنند و دستها را بر صورت گذارده اند و موها پریشان کرده اند و ملائکه ایشان را با بالهایشان می پوشانند.
در همین حال مادرش فاطمه علیها السلام گریه می کند و فریاد می زند و می گوید: «امروز همان روزی است که وعده داده شدید».
جبرئیل علیه السلام هم از طرف حضرت محسن علیه السلام فریاد می زند و می گوید: «من مظلوم هستم، خدایا به فریاد رس». پیامبر صلی اللَّه علیه و آله محسن علیه السلام را روی دست می گیرد و او را به آسمان بلند می کند و می گوید: الهی و سیدی، در دنیا بخاطر تو صبر کردیم، و امروز وقت آن است که هر نفسی آنچه بدی کرده آرزو کند که بین او و آنها فاصله زیادی باشد.
(نوائب الدهور، ج 3، ص 192.)